در شهر مدینه هم ، چشمی به تو دل بسته
عَجّل به تو دلتنگ است ، آن مادر دلخسته
در علقمه جانها ، دستان حق افتاده
بردار ز خاک غم ، آن بیرق افتاده
آقــــا بـــیــــا... آقــــا بـــیــــا...
ای مُحرم شش گوشه ، جان بر لب ما آمد
تا جد غریب تو ، در کرب و بلا آمد
ای مسیح آل الله ، ای منتقم گلها
دل ز گریه ات خون است ، در غروب عاشورا
آقــــا بـــیــــا... آقــــا بـــیــــا...
من تشنه خورشیدم ، در این شب بارانی
دلتنگ تو هستم من ، ای ماه جمارانی
ایام خوش آن روزی ، که سینه حسینی بود
شبهای دلم روشن ، با نور خمینی بود
آقــــا بـــیــــا... آقــــا بـــیــــا...
ما شمع ولایت را ، هستیم چو پروانه
در قافله عشقیم ، با رهبر فرزانه
صد شکر که شیعه سر ، در خط ولی دارد
ای عهد شکن کوفه ، این خطبه علی دارد
آقــــا بـــیــــا... آقــــا بـــیــــا...
نظرات شما عزیزان:
