السلام علیک یا صاحب الزمان روحی فداک مولای من! دلم در مهر تو گره خورده اما وا اسفاکه کوه گناهم. آقایم! جانم پیش کش لحظه تنهایی ات، ای کاش کاری از دست این حقیرگناه آلود برمی آمد که لبخندی بررخسار شما بنشاند، پشیمانم از اعمال زشت خود. مولایم! قاصرم که با شما سخن بگویم، فقط جان کلام این حقیر آلوده این است که: توهستی و من نیستم، تو کریمی و من گدایم، تو بینایی و من کورترینم. یابن الحسن! همه هستی ام خاک پایت، از گل رویت شرمنده ام که با شما سخن بگویم، چون غفلت و آلودگی و دنیا طلبی من نیز مثل خیلی دیگر دل شما را خون می کند و تنهایی شما را افزون تر؛ پس من دیگر با چه رویی با شما سخن بگویم؟اما مهر شما عطای خداوند است که فطرتا در اعماق وجود حقیر و بی لیاقتم ریشه دوانیده. آقایم! اگرچه حقیرم و بیشتر اوقات به یاد همه هستم غیر از عزیز زهرایم روحی فداکم، اما باهمه اینها باز هم سعی می کنم در همه دعاهایم اول از همه برای تعجیل در ظهور شما دعا کنم.
نظرات شما عزیزان:
